علايم BPH
با توجه به توضيحاتي که داده شد، مي‌توان علايم BPH را به 2 دسته تقسيم کرد:
1- آن دسته علايمي که مربوط به تنگي يا انسداد پيشابراه هستند، مثل:
 اشکال در شروع دفع ادرار
 جريان خفيف ادرار و قطع و وصل شدن آن
 چکيدن ادار بعد از اتمام دفع (يعني براي ادرار کردن به دستشويي مي‌رويد ولي هر چه صبر مي‌کنيد ادرارتان نمي‌آيد، در حالي‌که همچنان احساس ادرار داريد. بعد از چند مدت تازه ادرارتان شروع به آمدن مي‌کند ولي به صورت باريکه‌اي نخي‌شکل از ادرار و تازه در حين آمدن همين باريکه هم چند بار جريان قطع و وصل مي‌شود و بالاخره بعد از اين‌که احساس کرديد ديگر ادرار نداريد، هنوز جريان ادرار به صورت قطره قطره مي‌آيد و موجب آزارتان مي‌شود.) 
2- آن دسته علايمي که ناشي از تغييرات ثانويه در مثانه هستند، مثل:
 احساس فوريت در دفع ادرار
 دفع مکرر ادرار
 احساس عدم تخليه کامل مثانه بعد از دفع ادرار
بيدار شدن مکرر از خواب جهت دفع ادرار
همان‌طور که گفته شد، پروستات بزرگ‌شده مثل يک سد در جلوي جريان ادرار قرار دارد. از طرفي کليه‌ها به صورت طبيعي و بي‌خبر از اين اتفاقات همچنان ادرار توليد مي‌کنند و مثانه به تدريج پر مي‌شود و براي دفع ادرار متوسل به زور شود. پس در نتيجه شروع به قوي‌ و کلفت‌تر کردن عضلات خود مي‌کند. در حالي‌که اين کار نتيجه معکوسي دارد، چون باعث مي‌شود حجم مثانه کمتر شود و در برابر مقدار ادرار کمتري احساس پربودن کند. از طرف ديگر تجمع ادرار و راکد ماندن آن پشت پروستات و در مثانه، باعث مي‌شود مواد موجود در ادرار روي جدار مثانه تأثير بگذارند و آن را حساس کنند. اين ادرار باقي‌مانده مستعد عفونت و سنگ مثانه هم هست و اين‌ها باعث به وجود آمدن علايم فوق مي‌شوند. 
هنگامي که مثانه بسيار حساس شود به طوري که نتواند ادرار را در خود نگه دارد، بيمار دچار بي‌اختياري ادرار مي‌شود.
فرد به علت کاهش حجم مثانه احساس فوريت مي‌کند، يعني احساس مي‌کند اگر زود به دستشويي نرود ادرارش خودبه‌خود تخليه و دفعات دفع ادرارش هم بيشتر مي‌شود.
سوزش يا درد در هنگام دفع ادرار در مواردي چون عفونت مثانه و سنگ مثانه ديده مي‌شود.
مشاهده خون در ادرار مي‌تواند نشانه BPH باشد، ولي اغلب مرداني که دچار اين بيماري هستند در ادرارشان خون ديده نمي‌شود.

آيا مي‌توان اين علايم را ناديده گرفت؟
علايم BPH شبيه علايم بيماري‌هاي جدي‌تري مثل عفونت مثانه، سرطان مثانه و سرطان پروستات است. به همين جهت در صورت بروز چنين علايمي حتماً با پزشک خود مشورت کنيد. با اين‌که BPH خوش‌خيم است و سرطان نيست و ايجاد سرطان نيز نمي‌کند، اگر به آن توجه نشود مي‌تواند به مثانه و کليه‌ها صدماتي جدي مثل: عفونت مثانه، سنگ مثانه و تخريب غير قابل برگشت کليه به علت پس زدن ادرار به درون کليه وارد کند.
درمان
از آن جايي که اين بيماري مي‌تواند باعث عفونت مجاري ادراري شود، يک پزشک قبل از درمان خود BPH، معمولاً عفونت احتمالي را توسط آنتي‌بيوتيک‌ها درمان مي‌کند.
در يک‌سوم موارد خفيف بيماري، علايم BPH بدون درمان و بعد از مدتي خودبه‌خود برطرف مي‌شود؛ بنابراين در مواردي که علايم بيماري براي فرد قابل تحمل است، پزشکان غالباً درماني را توصيه نمي‌کنند و تنها بيمار را تحت نظر مي‌گيرند تا در صورت پيشرفت علايم يا تهديد سلامتي بيمار، درمان را آغاز کنند.
براي درمان BPH راه‌هاي مختلفي وجود دارد که يکي از اين راه‌ها استفاده از دارو است. اما داروها در تمامي بيماران مؤثر واقع نمي‌شوند و درضمن با قطع دارو پروستات دوباره شروع به بزرگ شدن مي‌کند. از جمله داروهايي که در BPH استفاده مي‌شوند مي‌توان فيناسترايد (Finasteride) و پرازوسين (Prazosin) را نام برد.
فيناسترايد
 اين قرص که براي برطرف کردن علايم BPH به کار مي‌رود، به طور خوراکي مصرف مي‌شود.
 اين دارو با برخي داروهاي ضد فشار خون، هورمون‌هاي مردانه با عصاره نخل اره‌اي و ... تداخل دارويي دارد؛ بنابراين مصرف هر دارويي را به پزشک خود اطلاع دهيد.
 از عوارض جانبي آن مي‌توان بزرگ و دردناک شدن پستان‌ها، ضايعات پوستي و مشکلات جنسي را نام برد.
تا 6 ماه بعد از اتمام دوز کامل فيناسترايد، از اهدا خون پرهيز کنيد؛? چون تزريق خوني که حاوي فيناسترايد است براي خانم‌هاي حامله ضرر دارد.
پرازوسين
 اين دارو به صورت کپسول خوراکي موجود است.
 مصرف اين کپسول همراه غذا مي‌تواند به کاهش عوارض جانبي آن کمک کند.
 در صورت مصرف اين دارو فشار خون خود را به طور منظم چک کنيد.
فيتوگرافي يا گياه‌درماني، يکي ديگر از روش‌هاي درماني براي BPH است. که در اين روش از گياهان يا عصاره آن‌ها براي درمان بيماري استفاده مي‌شود. از جمله اين داروها مي‌توان پوسته پيجئوم آفريکانوم (Pygeum Africanum)، ريشه اکيناسه پورپورا (Echinacea Purpurea) و ميوه گياه نخل اره‌اي (Saw Palmctto)، را نام برد. مکانيسم اثر اين گياهان ناشناخته است.
روش‌هاي ديگري نيز وجود دارد که تنها برخي از علايم بيماري را برطرف مي‌کنند و درواقع BPH را به طور کامل درمان نمي‌کنند و تنها در بيماراني که جراحي در آن‌ها امکان‌پذير نيست، استفاده مي‌شود. اين روش‌ها که کم‌تهاجمي ناميده مي‌شوند، شامل موارد زير هستند:
1- درمان با ليزر
2- تبخير الکتريکي پروستات از راه پيشابراه (TVNA)
3- افزايش دما توسط مايکروويو
4- کندن يا جداکردن (ablation) سوزني پروستات از راه پيشابراه
5- کاهش حجم پروستات با استفاده از فراصوت متمرکزشده با شدت بالا (HIFU). يعني با استفاده از تجمع امواج صوتي حجم پروستات را کم مي‌کنند 
6- استنت‌هاي داخل پيشابراهي
7- گشاد کردن پروستات توسط بالون از راه پيشابراه. 
اما درمان به طريق جراحي بهترين راه‌ حل براي بيماران مبتلا به BPH است. در اين روش تنها قسمتي از پروستات که بزرگ شده (قسمت مياني) و به پيشابراه فشار مي‌آورد برداشته مي‌شود.

روش‌هاي مختلف جراحي

1- تراشيدن و برداشتن قسمتي از پروستات از راه پيشابراه (TURP). در اين روش داخلي‌ترين قسمت پروستات (قسمت مياني) برداشته مي‌شود. براي اين کار وسايل پيشرفته‌اي مثل وسايل جراحي لاپاروسکوپي از طريق مجرا به پروستات مي‌روند و ذره ذره از داخل، پروستات را مي‌تراشند و به اصطلاح کانال باز مي‌کنند. در اين روش، جراحي باز انجام نمي‌شود و بيمار زودتر از بيمارستان مرخص مي‌شود.
2- برش دادن پروستات از راه پيشابراه. در اين روش با ايجاد 1 يا 2 برش در غده پروستات، فشار داخلي پروستات کاهش مي‌يابد و به اصطلاح اين برش‌ها باعث مي‌شوند که پروستات کمي بازتر و مجرا گشادتر شود. اين روش کمتر از روش TURP تهاجمي است، اما روش TURP به علت آن‌که بيشتر مؤثر واقع مي‌شود، توسط بسياري از پزشکان به عنوان روش انتخابي، برگزيده مي‌شود. اما از اين روش معمولاً در مواردي که بزرگ شدن پروستات اندک باشد استفاده مي‌شود که در اين صورت مؤثر بودن آن به اندازه TURP خواهد بود.
3- جراحي باز ساده پروستات (پروستاتکتومي). از اين روش در مواردي که پروستات خيلي بزرگ شده باشد استفاده مي‌شود. در اين روش بسته به تکنيک عملي، يک برش در قسمت پايين شکم و زير مثانه داده مي‌شود و پروستات که مثل يک گردوي بزرگ شده است، خارج مي‌شود. سپس بقيه مجراي ادرار به گردن مثانه وصل مي‌شود تا جاي خالي پروستات احساس نشود. عوارض اين روش جراحي کمي بيشتر از روش‌هاي کم‌تهاجمي است ولي درمان قطعي است؛ چون ديگر پروستاتي وجود ندارد که بخواهد بزرگ شود.
بعد از جراحي ساده پروستات و همچنين بعد از روش‌هاي کم‌تهاجمي، ممکن است تا مدتي علايمي مثل خون در ادرار به طور گذرا، عفونت مجاري ادراري، بي‌اختياري موقتي ادرار و علايم دايمي‌تري مثل کاهش فعاليت جنسي، ديده شوند. اما اغلب اين علايم بعد از گذشت 1 سال به کلي بهبود مي‌يابند.
فاکتورهاي خطر براي ابتلا به BPH: فاکتورهاي خطر BPH به طور کامل شناخته نشده است اما به نظر مي‌رسد موارد زير در ابتلا به BPH نقش داشته باشند.  افزايش سن. اين عامل مهم‌ترين فاکتور خطر براي ابتلا به BPH است. در سن 55 سالگي تقريباً 25 درصد مردان، علايم انسدادي دفع ادرار را پيدا مي‌کنند و در 75 سالگي، 50 درصد آن‌ها از کاهش نيرو و قطر ادرار شکايت دارند.
يک جمله معروف هم وجود دارد که مي‌گويد: «اگر همه آقايان عمر طولاني داشته باشند، تقريباً همه‌شان مبتلا به  BPH مي‌شوند».
 نژاد. برخي مطالعات نشان داده‌اند که بروز BPH در نژاد جنوب اروپايي و سياه‌پوستان بيشتر است.
 سابقه خانوادگي. مرداني که 3 عضو يا بيشتر از افراد خانواده آن‌ها دچار BPH هستند، بيشتر از مرداني که سابقه خانوادگي BPH ندارند در معرض اين بيماري قرار دارند.
 وضعيت پزشکي. بيماري BPH در مردهاي چاق، بيماران قلبي و عروقي و ديابتي‌هاي نوع 2 (غير وابسته به انسولين)، افرادي که کلسترول (HDL) خونشان پايين است، بيماران فشار خوني و افرادي که سطح انسولين در خونشان بالا است، بيشتر ديده مي‌شود.

نقش تغذيه

تحقيقات نشان داده‌ است که بين مصرف چربي لبنيات به ويژه کره و مارگارين و بزرگي پروستات ارتباط وجود دارد.
همچنين کمبود عنصر روي و افزايش کلسترول مي‌تواند به بزرگ شدن پروستات کمک کند. توجه داشته باشيد که گوشت و روغن دانه‌هاي روغني حاوي غلظت بالايي از عنصر روي هستند.

سرطان پروستات
آرنوکارسينوم پروستات يا همان سرطان پروستات، مثل همه سرطان‌هاي ديگر بزرگ شدن و تکثير بي‌رويه و خارج از کنترل سلول‌هاي پروستات است. اين سلول‌ها در داخل غده تکثير و از کپسول خارج مي‌شوند بافت چربي و پيوندي اطراف پروستات را آلوده مي‌کنند و به سمينال وزيکول (يکي از اجزاي سيستم توليد‌مثل در بيضه) مي‌روند. اين سلول‌ها با تکثير زياد حتي مي‌توانند به بقيه جاهاي بدن هم دست‌اندازي کنند. اولين جا معمولاً استخوان است و بعد کبد و ريه و ديگر نقاط بدن. سلول‌هاي سرطاني از طريق خون گسترش مي‌يابند.
شيوع اين بيماري در بين سياهپوستان، نژاد اروپاي جنوبي و آسياي غربي‌ها بيشتر است، ولي در بين بوميان آمريکايي و نژاد آسياي شرقي، بيماري بسيار نادري است. احتمال ابتلا به اين بيماري با افزايش سن، افزايش مي‌يابد. به طوري‌که تا قبل از سن 45 سالگي ابتلا به آن بسيار بعيد است. ولي با افزايش سن به دهه پنجاه، 30 درصد مردان و در دهه هفتاد عمر، بين 60 تا 80 درصد مردان به اين بيماري مبتلا مي‌شوند‌ (دانشمندان کشورهاي مختلف با کالبد‌شکافي مرداني که به دلايل مختلف مرده بودند، به اين اعداد دست يافتند). گفته مي‌شود تقريباً 100 درصد مرداني که عمر طولاني دارند، به BPH مبتلا مي‌شوند و از اين تعداد نيز يک‌ششم سرطان پروستات مي‌گيرند. در سال 2004 فقط در کشور آمريکا 231 هزار مورد جديد ابتلا به سرطان گزارش شد و 30 هزار نفر نيز بر اثر اين بيماري جان باختند. با کمي توجه به اين عددها مي‌توانيد اهميت اين بيماري را دريابيد.

عوامل خطر
مهم‌ترين عامل ابتلاي سرطان پروستات، وراثت است. وجود يک مورد ابتلا در يکي از بستگان درجه يک، خطر ابتلا را افزايش مي‌دهد. مرداني که پدر يا برادرشان مبتلا به سرطان پروستات باشند، دو برابر افراد عادي در معرض خطرند. مطالعه روي دوقلوها نشان داده است که 40 درصد خطر ابتلا به سرطان پروستات مربوط به وراثت است. اگرچه يک ژن خاص به عنوان عامل سرطان مشخص نشده، ولي ژن‌هاي زيادي به عنوان عوامل مؤثر در اين قضيه دست دارند.
بعضي مطالعات نشان داده‌اند 2 ژن BRCA يک و دو که در خانم‌ها مسؤول به وجود آمدن سرطان تخمدان و پستان هستند، در آقايان ممکن است عامل سرطان پروستات باشند.
غير از مسأله وراثت بايد عوامل زير را هم در نظر داشت
سن 55 سال يا بيشتر
رژيم غذايي حاوي مقدار زياد چربي‌هاي با زنجيره اشباع
مواجهه با بعضي فلزات سنگين مثل کادميوم، اورانيوم و...
نژاد (که به آن اشاره شد)
ورزش نکردن، زندگي تنبل‌وار!
 سيگار کشيدن
جدا از عوامل فوق، بعضي فاکتورهاي ديگر هم در ابتلا يا عدم ابتلا به اين بيماري مؤثرند.
آقاياني که اسيدلينولئيک خونشان بالااست، بيشتر مبتلا مي‌شوند. کساني که ويتامين E (که در سبزيجات خصوصاً آن‌هايي‌که برگ‌هاي سبز زيادي دارند، يافت مي شود)، ليکوپن(که در سيب‌زميني است)، اسيد چرب امگا-3 و ماده معدني سلنيوم، کم‌ مصرف مي‌کنند بيشتر هم از سايرين احتمال ابتلا به سرطان را دارند. کاهش ويتامين D بدن هم مي‌تواند احتمال سرطاني‌شدن پروستات را افزايش دهد.
بعضي داروها و اقدامات پزشکي هم بر سرطان پروستات تأثير دارند. به عنوان مثال، مصرف روزانه داروهاي ضد التهابي مثل آسپيرين، ايبوپروفن يا ناپروکسن و همچنين استفاده مرتب از داروهاي پايين‌آورنده چربي خون، مثل استاتين‌ها که براي بيماران قلبي تجويز مي‌شود، مي‌تواند خطر ابتلا به سرطان پروستات را کاهش دهد. از طرفي بعضي اقدامات پزشکي مثل وازکتومي يا بيماري‌هايي مثل عفونت يا التهاب پروستات و علي‌الخصوص بيماري‌هاي عفوني پروستات که از طريق جنسي منتقل مي‌شوند (سوزاک، کلاميديا و سيفيلس) خطر ابتلا به سرطان را افزايش مي‌دهند و بالاخره چاقي و سطح بالاي هورمون مردانه تستوسترون در خون نيز مي‌تواند احتمال ابتلا به سرطان پروستات را بالا ببرد.
گفته مي‌شود رابطه جنسي منظم و سالم در کاهش خطر ابتلا، نقش مؤثري دارد.
متاسفانه تصور عمومي بر اين است که بيماري سرطان پروستات بيماري بدي است. در بعضي فرهنگ‌ها آن‌ ‌را مشابه بيماري‌هاي منتقله جنسي مي‌دانند، در حالي‌که با توجه به مطالب فوق مي‌توان نتيجه گرفت که عوامل بسياري در به وجود آمدن اين بيماري دخيل هستند که مهم‌ترين آن‌ها وراثت است و عفونت‌هاي جنسي پروستات سهم کمي را بر عهده دارند.

نحوه تشخيص
متأسفانه سرطان پروستات در مراحل اوليه هيچ علامتي ندارد و در گذشته اغلب بيماران با گسترش بيماري و پيشرفت آن تشخيص داده ‌مي‌شدند. ولي امروزه با بهبود روش‌هاي غربالگري و در دسترس بودن آن‌ها و همچنين افزايش فرهنگ عمومي، سرطان پروستات به دنبال يک آزمايش PSA خون يا معاينه انگشتي مقعد در يک چکاپ روتين، تشخيص داده مي‌شود. با اين حال علايم کلي سرطان پروستات بسيار شبيه علايم بزرگ‌‌شدن خوش‌خيم پروستات (BPH) است. سوزش و تکرر ادرار، افزايش دفعات ادرار کردن در شب، کاهش نيرو و جريان ادرار (باريک شدن ادرار) و وجود خون در ادرار يا مايع مني، از علايم مشترک بين BPH و سرطان پروستات است. به همين دليل پزشکان به بيماراني که علايم انسدادي دارند توصيه مي‌کنند يک بار آزمايش PSA خون بدهند و معاينه انگشتي مقعد را با دقت برايشان انجام مي‌دهند.
کمردرد، وجود درد مبهم يا خشکي درستون فقرات، لگن‌ها و درد در دنده‌ها از ديگر علايم سرطان پروستات است و نشان‌دهنده پيشرفت بيماري و گسترش آن به استخوان‌ها. گاهي اوقات بيماري مهره‌هاي کمر را درگير مي‌کند و موجب تنگي کانال نخاعي و فشار روي اعصاب مي‌شود و علايمي مثل ضعف در عضلات پا و بي‌اختياري ادرار و مدفوع را به وجود مي‌آورد.
به طور کلي سرطان پروستات با مشاهده افزايش سطح PSA  در خون و در معاينه انگشتي مقعد (DRA) با لمس قوام سخت و سنگي و دانه دانه پروستات تشخيص داده مي‌شود. ولي براي تأييد تشخيص بايد حتماً بيوپسي انجام شود. بيوپسي پروستات، جدا کردن مقداري از بافت پروستات توسط يک سوزن مخصوص و رنگ‌آميزي و مشاهده سلول‌هاي سرطاني در زير ميکروسکوپ است. براي افزايش دقت بيوپسي معمولاً از 6 يا 12 نقطه پروستات، نمونه تهيه مي‌شود.
امروزه با پيشرفت علم پزشکي سرطان پروستات اگر زود تشخيص داده شود، بسيار قابل درمان است. به همين دليل سال‌ها است معاينه انگشتي مقعد و آزمايش PSA، جزء معاينات روتين درآمده است و پيشنهاد مي‌شود تمام آقايان بالاي 45 سال، سالانه اين آزمايش‌ها را انجام دهند.

روش‌هاي درمان
درمان سرطان پروستات به عوامل متعددي بستگي دارد؛ يعني سرطان پروستات يک روش درماني واحد ندارد. سن و شرايط باليني بيمار، وضعيت جسماني وي و مهم‌تر از همه مرحله بيماري در تعيين روش‌ درمان نقش دارند.
درمان جراحي‌ (خارج کردن پروستات، بافت اطراف و گاهي بيضه)، پرتودرماني، فراصوت متمرکزشده با شدت بالا،‌ کرايو‌ سرجري، هورمون‌درماني ، شيمي‌درماني يا تلفيقي از روش‌هاي فوق، روش‌هاي مختلف درمان را شامل مي‌شود. با توجه به تنوع انتخاب روش درمان، اطلاع بيماران از روش‌هاي مختلف و عوارض آن‌ها و همچنين اطلاع پزشک از وضعيت بيمار مي‌تواند در امر درمان بسيار اهميت داشته باشد.
درمان جراحي راديکال پروستاتکتومي که شامل خارج کردن پروستات و متعلقات آن و گاهي بيضه‌ها مي‌شود، قطعي‌ترين روش درمان است. اگرچه عوارض روحي و جسمي آن بيشتر است، ولي نشان داده شده در صورتي‌که بيماران وضعيت جسمي خوبي داشته باشند و بيماري هم پيشرفته نباشد، نتيجه درمان عالي است. گاهي اوقات هم که بيماري خيلي پيشرفته باشد و جاهاي مختلف بدن درگير باشد، ديگر پروستات خارج نمي‌شود و فقط به خارج کردن بيضه‌ها اکتفا مي‌شود؛ چون هورمون و دانه‌اي که بيضه‌ها توليد مي‌کنند موجب تکثير سلول‌هاي سرطاني مي‌‌گردد.
هورمون‌درماني هم روش شايع و مؤثري است که اين روزها انجام مي‌شود. هدف هورمون‌درماني جلوگيري از ساخته‌‌ شدن تستوسترون است. فلوتاميد، بيکلوتاميد و هيستريلين، از جمله اين هورمون‌ها هستند که اثر خود را به طرق مختلف اعمال مي‌کنند. از عوارض اين داروها افسردگي، وجود خون در ادرار ، بزرگ شدن پستان‌ها (ژنيکوماستي)، سردرد، گرگرفتگي، کاهش انرژي، حساسيت موضعي و انسداد مجراي ادراري است. بيماراني که هورمون‌درماني مي‌شوند، در ابتدا به مدت 2 هفته علايم بيماري‌شان شدت مي‌يابد ولي بعد با اثر داروها علايم کاهش مي‌يابد و رفته رفته برطرف مي‌شوند.
جراحي هم عوارض خاص خود را دارد. بي‌اختياري ادرار، انسداد مجراي ادراري، سرريز کردن ادرار، ناتواني جنسي و عقيمي از عوارض جراحي است که بعضي از آن‌ها بعد از مدتي کاملاً از بين مي‌روند و بعضي نيز باقي مي‌مانند.
يک از روش‌هاي درماني ديگري که وجود دارد، پرتودرماني است که اين روزها با آمدن دستگاه‌هاي شتاب‌دهنده خطي و کاهش عوارض پرتودرماني، به تدريج جاي جراحي را مي‌گيرد. براکي‌تراپي يا کاشت مواد راديواکتيو در بافت پروستات، کرايوسرجري و استفاده از امواج فراصوت متمرکز با شدت بالا و همچنين شيمي‌درماني، از روش‌هاي کمتر شايع درمان سرطان پروستات هستند. روش درماني ديگري هم که وجود دارد، روش«صبر و مشاهده» است. اين روش در مواقعي به کار مي‌رود که در يک بيمار مسن بيماري در مراحل بسيار اوليه قرار دارد و به کندي در حال پيشرفت است. در اين حالت با معاينات مرتب و کنترل دقيق علايم تا هنگامي که علايم هشداردهنده ايجاد نشدند، هيچ‌گونه اقدام تهاجمي يا درماني انجام ‌نمي‌شود. گاهي اوقات هم که عوارض عمل جراحي، راديوتراپي و غيره بيشتر از فوايد درمان بيماري است،  با کنترل علايم صبر مي‌شود تا بيمار شرايط درمان را به دست آورد.

پيشگيري
پيشگيري از سرطان پروستات با توجه و تنظيم عوامل خطر امکا‌ن‌پذير است. تنظيم رژيم غذايي و کاهش مصرف چربي‌هاي حيواني، استفاده از ويتامينE، D و ماده معدني سلنيوم به طور روزانه،
استفاده از سويا در رژيم غذايي به خاطر وجود نوعي استروژن به نام فيتواستروژن در آن ممکن است از سرطان پروستات جلوگيري کنند. اثر بعضي داروها مانند فيناسترايد و دوتاسترايد با جلوگيري از تبديل تستوسترون به دي‌هيدرو تستوسترون که فرم فعال آن است، هنوز در مرحله آزمايش قرار دارد و به طور گسترده از اين داروها استفاده نمي‌شود.
آزمايش سالانه PSA و مراجعه به پزشک براي انجام معاينه انگشتي مقعد نيز هم از روش‌هاي مؤثر و هم غربالگري براي پيشگيري و تشخيص به موقع سرطان پروستات هستند.

شتري که در خانه آقايان مي‌خوابد

اگر چه غده پروستات اولين بار در سال 1536 توسط يک آناتوميست ونيزي کشف شد، ولي کشف نوع سرطاني آن سال‌ها طول کشيد و تا سال 1853 کسي فکر نمي‌کرد که اين غده دچار سرطان شود. تا قبل از قرن 19 و همين چند سال قبل، سرطان پروستات يک بيماري نادر به شمار مي‌رفت؛ چون در آن موقع اميد به زندگي پايين بود و انسان‌ها کمتر عمر مي‌کردند. از طرفي چون سرطان پروستات بيماري سنين بالا است، بالتبع مردها اين‌قدر عمر نمي‌کردند که به سرطان پروستات مبتلا شوند. علاوه بر اين موضوع، در آن زمان‌ها تست‌هاي تشخيصي و کلاً روش‌هاي تشخيصي سرطان آن‌قدر پيشرفت نکرده بودند تا بتوانند همه موارد بيماري را تشخيص دهند، ولي به تدريج با بهبود وضعيت زندگي و بهداشت عمومي، اميد به زندگي افزايش يافت و به دنبال آن موارد سرطان پروستات نيز زياد‌تر شد تا جايي‌که امروزه اين بيماري يکي از شايع‌ترين سرطان‌هاي آقايان است. به همين دليل توجه مجامع پزشکي و علمي هم، به اين بيماري بيشتر شده است تا آن‌جا ‌که تا کنون دو بار به تحقيقاتي که در اين مورد شده جايزه نوبل پزشکي اهدا شده است. يک‌بار در سال 1966 چارلز هاگينز به خاطر کشف اثرات استروژن در درمان پروستات برنده جايزه نوبل شد و فقط به فاصله 11 سال بعد در سال 1977 دو دانشمند به نام‌هاي دابليو اسکالي و راجر گايلمين به خاطر کشف اثرات يک هورمون ديگر (GNRH) در اين بيماري، برنده جايزه نوبل فوق شدند.

با توجه به شيوع بالاي اين بيماري و عوارض و مشکلاتي که ابتلا به اين بيماري و تشخيص دير‌هنگام يا حتي درمان‌هاي مختلف مي‌توانند داشته باشند، لازم است سرطان پروستات در جامعه بهتر شناخته شود تا براي پيشگيري و مراقبت و درصورت ابتلا، درمان صحيح اين بيماري آمادگي بيشتر وجود داشته باشد.